قومی به هوای حج در قطع بیابان‌ها از جامی غزل 14

قومی به هوای حج در قطع بیابان‌ها

1 قومی به هوای حج در قطع بیابان‌ها جمعی ز نشاط می در طوف گلستان‌ها

2 وین طایفه دیگر با داغ غمت فارغ هم از طرب این‌ها هم از طلب آن‌ها

3 تا دل به تو شد بسته وز غیر تو بگسسته خوردیم بسی خون‌ها کندیم بسی جان‌ها

4 تا دامن وصلت را آریم به کف روزی ماییم و سر فکرت شب‌ها به گریبان‌ها

5 باشد پی هر دردی اندیشه درمانی برد از دل ما دردت اندیشه درمان‌ها

6 چندان به دلم تیرت جا کرد که بر سینه چون سنگ زنم خیزد آواز ز پیکان‌ها

7 در راه تو هر پیمان سدیست جدا جامی پیمانه می بستان بشکن همه پیمان‌ها

عکس نوشته
کامنت
comment