1 استرم را اگر فرستادی نکنم جز به مردمی یادت
2 معنی آن فلان تحیاتست وان فلان روح پاک اجدادت
3 ورنهگویم که آن فلان ذکرست وان فلان مقعد پر از بادت
1 که جلوه کرد که آفاق پر ز انوارست که رخ نمود که گیتی تمام فرخارست
2 که لب گشود ندانم که از حلاوت او به هرکجا که نظر میکنم نمکزارست
1 چه مایه مایلی ای ترک ترک و خفتان را یکی بیاو میازار چهر الوان را
2 هوای جنگ چه داری نوای چنگ شنو به یک دو جام میکهنه تازهکن جان را
1 اگر نظام امور جهان به دست قضاست چرا به هرچهکند امر شهریار رضاست
2 شهیکه قامت یکتای دهرگشته دوتا به پیشگوهر او کز مثال بیهمتاست