- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از صحبت مردم دل ناشاد گریزد چون آهوی وحشی که ز صیاد گریزد
2 پروا کند از باده کشان زاهد غافل چون کودک نادان که از استاد گریزد
3 دریاب که ایام گل و صبح جوانی چون برق کند جلوه و چون باد گریزد
4 شادی کن اگر طالب آسایش خویشی کآسودگی از خاطر ناشاد گریزد
5 غم در دل روشن نزند خیمهٔ اندوه چون بوم که از خانه آباد گریزد
6 فریاد که دردام غمت سوختگان را صبر از دل و تاثیر ز فریاد گریزد
7 گر چرخ دهد قوت پرواز رهی را چون بوی گل از گلشن ایجاد گریزد