خلق مشتاق و ندیده رخ از آشفتهٔ شیرازی غزل 176

آشفتهٔ شیرازی

آثار آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

خلق مشتاق و ندیده رخ همچون قمرت

1 خلق مشتاق و ندیده رخ همچون قمرت نه مباح است در این ماه من سفرت

2 ناقه رهوارو تو لیلی صفت اندر محمل دل من چو سگ لیلی زقفای اثرت

3 تا میان تنگ نه بستی پی خون ریختنم نشد آگه دل سرگشته زسر کمرت

4 معنی منظر تو بی بصران کی دانند نشناسد بحقیقت مگر اهل نظرت

5 گر متاع دو جهان سربسر آرند بها نفروشم برضا یکسر موئی زسرت

6 گرنه آتشکده شد سینه ات آشفته چرا برق سان شعله فرومیچکد از شعر ترت

7 تو همه شب می گلگون کشی از ساغر غیر چه غم ار خون بخورد عاشق خونین جگرت

عکس نوشته
کامنت
comment