جویای تبریزی

جویای تبریزی

جویای تبریزی
جویای تبریزی

بس که بگذارد زشرم آن مه از جویای تبریزی غزل 74

غزل 74 ام از 1266 غزلیات

بس که بگذارد زشرم آن مه جبین آیینه را

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8

1 بس که بگذارد زشرم آن مه جبین آیینه را همچو آب از دست ریزد بر زمین آیینه را

2 پاک طینت قانع است از صاف لذتها به درد موم باشد خوبتر از انگبین آیینه را

3 در کف هر کس که باشد صفحهٔ تصویر اوست گشته از بس عکس رویش دلنشین آیینه را

4 می نماید عارضش از حلقهٔ زلف سیاه یا نشانیده است بر انگشترین آیینه را

5 شهد ناب آمد به جوش از حلقه های جوهرش عکس لعلت کرده شان انگبین آیینه را

6 چون مصفا شد دل از اندوه دنیا فارغ ست ساده است از چین غم لوح جبین آیینه را

7 جوهرش افتد چو راز از سینهٔ مستان برون عکس او گر در طپش آرد چنین آیینه را

8 از سراپایش بسان چشمه میجوشد عرق کرده جویا بس که عکسش شرمگین آیینه را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بس که بگذارد زشرم آن مه جبین آیینه را

شاعر شعر بس که بگذارد زشرم آن مه جبین آیینه را چه کسی است ؟

شاعر شعر بس که بگذارد زشرم آن مه جبین آیینه را جویای تبریزی می باشد.

شعر بس که بگذارد زشرم آن مه جبین آیینه را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر بس که بگذارد زشرم آن مه جبین آیینه را چیست ؟

قالب شعر بس که بگذارد زشرم آن مه جبین آیینه را غزل است

مضمون اصلی شعر بس که بگذارد زشرم آن مه جبین آیینه را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
جویای تبریزی

بس که بگذارد زشرم آن مه از جویای تبریزی غزل 74

غزل 74 ام از 1266 غزلیات
بنر