جامی

جامی

جامی
جامی

بس که چشمان تو خون اهل عالم ریختند از جامی غزل 413

غزل 413 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

بس که چشمان تو خون اهل عالم ریختند

🌙 حالت شب
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 بس که چشمان تو خون اهل عالم ریختند پشته پشته کشته در کوی تو بر هم ریختند

2 صد هزاران صورت اندر قالب حسن و جمال ریختند اما ز تو مطبوع تر کم ریختند

3 هر چه در عالم همی بینم نمی ماند به تو شکل تو گویی نه از ارکان عالم ریختند

4 نقشبندان گاه تصویر لب و دندان تو در دهان غنچه تر عقد شبنم ریختند

5 بی لب میگون تو مستان شراب لعل را از قدح خوردند و از مژگان همان دم ریختند

6 سینه ریشان فراق از خاک پایت ساختند خشک دارویی که بر بالای مرهم ریختند

7 از دل جامی چه سان روید گیاه خرمی چون در آن ویرانه تخم محنت و غم ریختند

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بس که چشمان تو خون اهل عالم ریختند

شاعر شعر بس که چشمان تو خون اهل عالم ریختند چه کسی است ؟

شاعر شعر بس که چشمان تو خون اهل عالم ریختند جامی می باشد.

شعر بس که چشمان تو خون اهل عالم ریختند در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر بس که چشمان تو خون اهل عالم ریختند چیست ؟

قالب شعر بس که چشمان تو خون اهل عالم ریختند غزل است

مضمون اصلی شعر بس که چشمان تو خون اهل عالم ریختند چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.