-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بس که در باغ رخت محو تماشا ماندیم بیخبر از همه نیک و بد دنیا ماندیم
2 شد تهی دایره عشق تو از بوالهوسان ما چو پرگار بجا بر سر یک پا ماندیم
3 بیم غرقاب نداریم که مانند حباب از سبکباری خود بر سر دریا ماندیم
4 بوی خیری نشنیدیم از این همسفران ز آن برندان وطنی که و تنه ماندیم
5 همه کس معترف قبله ابروی تو شد ما ز بدبختی خود بر سر حاشا ماندیم
6 کس ندانست که خاصیت گمنامی چیست ما در این راه به همراهی عنقا ماندیم
7 همه کس معتکف کوی فنا شد (صامت) ما ز کوته نظری بر در دلها ماندیم