فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

فروغی بسطامی
فروغی بسطامی

بس که دل سوختگی ز آتش هجران از فروغی بسطامی غزل 341

غزل 341 ام از 549 غزلیات

بس که دل سوختگی ز آتش هجران دارم

1 بس که دل سوختگی ز آتش هجران دارم گر به دوزخ بریم، شکر فراوان دارم

2 اشک و آهم ز فراقت به هم آمیخته شد بلعجب بین که در آب آتش سوزان دارم

3 گر بسوزد نفسم هر دو جهان را نه عجب زان که در سینه بسی سوزش پنهان دارم

4 داغ و دردی که رسید از تو حرامم بادا که سر مرهم و اندیشهٔ درمان دارم

5 شیخ ناپخته به من این همه گو خنده مزن که دل سوخته و دیدهٔ گریان دارم

6 بخت برگشته و لخت جگر و چشم پر آب به هواداری آن صف زده مژگان دارم

7 من و با خاطر مجموع نشستن، هیهات که سر و کار بدان زلف پریشان دارم

8 من و از بندگی خواجه گذشتن، حاشا که ز فرمانبریش بر همه فرمان دارم

9 خوش دلم در غم او با همه ویرانی دل که بسی گنج در این خانهٔ ویران دارم

10 عین مقصود من از دیر و حرم دست نداد سر خون ریختن گبر و مسلمان دارم

11 عاقلان دست به زنجیر جنونم نزنید که من این سلسله را سلسله جنبان دارم

12 تا فروغی به سیه روزی خود ساخته‌ام منتی بر سر خورشید درخشان دارم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بس که دل سوختگی ز آتش هجران دارم

شاعر شعر بس که دل سوختگی ز آتش هجران دارم چه کسی است ؟

شاعر شعر بس که دل سوختگی ز آتش هجران دارم فروغی بسطامی می باشد.

شعر بس که دل سوختگی ز آتش هجران دارم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر بس که دل سوختگی ز آتش هجران دارم چیست ؟

قالب شعر بس که دل سوختگی ز آتش هجران دارم غزل است

مضمون اصلی شعر بس که دل سوختگی ز آتش هجران دارم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر