سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

سلیم تهرانی
سلیم تهرانی

بس که بر من چشم او افسون از سلیم تهرانی غزل 537

غزل 537 ام از 1122 غزلیات

بس که بر من چشم او افسون سودا می دمد

1 بس که بر من چشم او افسون سودا می دمد جای ناخن، حلقه ی زنجیرم از پا می دمد

2 هرکه را داغی به دل دیدم، ز حسرت سوختم هوش از من می برد این گل ز هرجا می دمد

3 هیچ کس از کار من در راه عشق آگاه نیست گل اگر بر دست گیرم، خارم از پا می دمد

4 بس که خار حسرتم بی روی او در دل شکست همچو گلبن، جای مو، خارم ز اعضا می دمد

5 جنس سودایی که ما داریم از معموره نیست این گل خودروی از دامان صحرا می دمد

6 عشق نگذارد که تأثیری شود ظاهر سلیم این همه افسون که بر یوسف زلیخا می دمد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بس که بر من چشم او افسون سودا می دمد

شاعر شعر بس که بر من چشم او افسون سودا می دمد چه کسی است ؟

شاعر شعر بس که بر من چشم او افسون سودا می دمد سلیم تهرانی می باشد.

شعر بس که بر من چشم او افسون سودا می دمد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر بس که بر من چشم او افسون سودا می دمد چیست ؟

قالب شعر بس که بر من چشم او افسون سودا می دمد غزل است

مضمون اصلی شعر بس که بر من چشم او افسون سودا می دمد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.