-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بس که چون باران نیسان ای سحاب خوش مطر از زبان ما دعا میبارد از دست تو زر
2 شورهزار وقت ما و کشتزار عمر تو تا ابد خواهند بود از باغ جنت تازه تر
3 کوبیان خسرو و طی لسان و عمر نوح کاید این الکن زبان از عهدهٔ شکرت بدر
4 روزگاری بودم از ناقابلان لطف تو منت ایزد را که زود آن روزگار آمد به سر
5 شهریارا گر ز دست اقتدارت تا به حشر بر سرم تیغ و تبر بارد و گر در و گوهر
6 سر مبادم گر سر موئی ز نفع و ضر آن در کتاب دعوتم حرفش شود زیر و زبر
7 تا جهان باشد تو باشی کامکار و کامران تا فلک گردد تو گردی نامدار و نامور
8 در پناهت تا قیامت زینت عالم دهند با علیخان میرزا آن عالم آرای دگر
9 در ثنایت محتشم توفیق یابد گر بود یک دو روزی دیگرش باقی ز عمر مختصر