حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی
حکیم نزاری قهستانی

بس است مونسِ جانم از حکیم نزاری قهستانی غزل 259

غزل 259 ام از 1607 غزلیات

بس است مونسِ جانم خیالِ طلعتِ دوست

1 بس است مونسِ جانم خیالِ طلعتِ دوست که قانعم به خیالش ببین که رخ چه نکوست

2 به هر چه در نگرم رویِ دوست می‌بینم مگر به دیده درون است بل که دیده خود اوست

3 نسیمِ دوست رساند به من صبا هر شب حیاتِ جانم از آن خوش نسیمِ عنبر بوست

4 دلم ز شوقِ تو یک تاست در وفاداری ولیک قامتم از محنتِ فراق دو توست

5 به گل نگه نکند باز بلبلِ عاشق ز پرده گر به در آید بتم چو غنچه ز پوست

6 چرا زخویِ بدش سرزنش کنند مرا بتی بدان همه خوبی چه باشد ار بدخوست

7 عذابِ شیفتگان نیز مصلحت بین است که بی غرض نبود سرزنش ز دشمن و دوست

8 به هیچ وجه ندارم سرِ نصیحتِ خلق ملامتِ دلِ عشّاق نیز بی‌هده گوست

9 ز مردمان چه حکایت کنم به نا واجب که هر چه بر دل و جانِ نزاری است ازوست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بس است مونسِ جانم خیالِ طلعتِ دوست

شاعر شعر بس است مونسِ جانم خیالِ طلعتِ دوست چه کسی است ؟

شاعر شعر بس است مونسِ جانم خیالِ طلعتِ دوست حکیم نزاری قهستانی می باشد.

شعر بس است مونسِ جانم خیالِ طلعتِ دوست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر بس است مونسِ جانم خیالِ طلعتِ دوست چیست ؟

قالب شعر بس است مونسِ جانم خیالِ طلعتِ دوست غزل است

مضمون اصلی شعر بس است مونسِ جانم خیالِ طلعتِ دوست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر