- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بس که چون صبح زند دم ز صفا سینه ما صورت کین، همه مهر است در آیینه ما
2 دو حریصیم که تا محشرمان سیری نیست ما ز مهر تو، دل سخت تو ازکینهٔ ما
3 می نهد شیر محبت به فراغت پهلو نیستانی شده از تیر جفا، سینه ما
4 پرده از کار ریا، عشق نگیرد ز کرم مصلحت هاست درین خرقهٔ پشمینهٔ ما
5 داد بر باد، تف عشق تو خاکستر دل همچنان شعله زند خاطرت ازکینه ما
6 به هوای گل رخسار تو در رقص بود شعلهٔ عشق در آتشکدهٔ سینهٔ ما
7 ذره آسا به هوای تو، سراپا مهریم در دل رشک، گره چون نشودکینه ما؟
8 بندهٔ جام شرابیم حزین ، زانکه برد لوث آلودگی، از خرقه پشمینه ما