روشنگر زمان و زمین است آفتاب از سعیدا غزل 55

1 روشنگر زمان و زمین است آفتاب یک صفحه از کتاب مبین است آفتاب

2 تا جوهر وجود تو آمد به روی کار ماه است آسمان و زمین است آفتاب

3 در پاکی وجود تو حرفی ندیده است گوید کسی چنان و چنین است آفتاب؟

4 چون گوی در سراسر میدان آسمان پهلو نبرد گوشه نشین است آفتاب

5 خوش گو سخن به پستی قدرت نظر مکن دل آسمان و فکر، زمین است آفتاب

6 سالک خیال و راه خدا آسمان دل شک و گمان ستاره یقین است آفتاب

7 یک دلبری است لیک به هنگام مهر و قهر آن است گاه ماه گه این است آفتاب

8 دور از حقیقت است سعیدا مجاز بین چون بگذرد ز ماه قرین است آفتاب