1 دل از منزل تهی کن پا بره دار نگه را پاک مثل مهر و مه دار
2 متاع عقل و دین با دیگران بخش غم عشق ار بدست افتد نگه دار
1 سائلی مثل قضای مبرمی بر در ما زد صدای پیهمی
2 از غضب چوبی شکستم بر سرش حاصل دریوزه افتاد از برش
1 خواجه ئی نیست که چون بنده پرستارش نیست بنده ئی نیست که چون خواجه خریدارش نیست
2 گرچه از طور و کلیم است بیان واعظ تاب آن جلوه به آئینه گفتارش نیست
1 آنچنان قطع اخوت کرده اند بر وطن تعمیر ملت کرده اند
2 تا وطن را شمع محفل ساختند نوع انسان را قبائل ساختند
1 مثل آئینه مشو محو جمال دگران از دل و دیده فرو شوی خیال دگران
2 آتش از ناله مرغان حرم گیر و بسوز آشیانی که نهادی به نهال دگران