-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوش پیمانه تهی آمدم از می خانه کاشکی! پر شود امروز مرا پیمانه
2 بعد مردن اگر از قالب من خشت زنند آیم و باز شوم خشت در می خانه
3 خواستم کین دل سودا زده عاقل گردد وه! که عاقل نشد و ساخت مرا دیوانه
4 آفتابی و رخت شمع جهان افروزست همه ذرات جهان گرد سرت پروانه
5 می تپد مرغ دلم بر سر آن دانه دل چه کند؟ خرمن عمرست همین یک دانه
6 آشنایی ز جفاهای تو محرومم ساخت ای خوش آن روز که بودیم ز هم بیگانه!
7 قصه خویش به احباب چه گویم هر شب؟ این شب آن نیست که کوته شود از افسانه
8 دوش در کلبه ویران هلالی بودیم حال دیوانه خرابست درین ویرانه