-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 الا ای هدهد زرّین پر عشق تویی نامه برو نام آور عشق
2 ببر این نامه و عزم سبا کن ولی افسر بنه منصب رها کن
3 چه میگویم سلیمانی چو برخاست اگر منصب کنی آید ترا راست
4 سلیمانت طلب داشت از جهانی که تو غایب شدی از وی زمانی
5 چو تو در پرده چندین جاه داری چرا پیوسته سر در راه داری
6 تویی جبریل هم بر فرش ادریس چرا پیکی کنی در عرش بلقیس
7 اگر پیکی، چو جبریل امین شو بیک دم زاسمان سوی زمین شو
8 فلک از عشق پر آوازه گردان جهان از نامهٔ گل تازه گردان