تهمت برق تجلی ست که بر طور از حزین لاهیجی غزل 425

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

تهمت برق تجلی ست که بر طور زدند

1 تهمت برق تجلی ست که بر طور زدند آتش از جلوه مرا بر دل پرشور زدند

2 عشقی از نو به کف خاک من افکنده بساط باز خرگاه سلیمان، به دل مور زدند

3 می شود از نفسم، زخم جگرها تازه از نمکدان قیامت، به دلم شور زدند

4 بخت آن بی خبران شاد که در دار فنا باده بیخودی از ساغر منصور زدند

5 می چکد خون دو صد شکوه ز تار نفسم نشتر زخمه مرا بر رگ طنبور زدند

6 باده خونابه و بتخانه بود ساغر عشق طرفه آتشکده ای بر لب مخمور زدند

7 بزم عشق است حزین ، از که خبر می جویی؟ جام بیهوشی از آن نرگس مخمور زدند

عکس نوشته
کامنت
comment