- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عید شد، ما را دل دیوانه زندانی هنوز گل شکفت از گریه، چشمم ابر نیسانی هنوز
2 سبزه تر خاست زان لبها و من رفتم ز هوش ناچشیده جرعهای زان راح ریحانی هنوز
3 گر بدانی سوز من، رحم آیدت بر روز من جان من، آگه نهای زین محنت جانی هنوز
4 گریههای گرم بین ابر بهاری را به باغ گل به رویش خندهای ناکرده پنهانی هنوز
5 گفتهای: دانستهام شاهی گدای کوی ماست عمر اگر باقی بود زین بهترش دانی هنوز