1 ای عیش به آلایشت آمیخته اند وی غم ز صفای سینه ات ریخته اند
2 ای عشق عجب درد سرشتی، پیداست کز آب و گل منت بر انگیخته اند
1 ما تشنه لب و چشمه ی حیوان نفس ماست درویش جهانیم و هما در قفس ماست
2 آن زهر پرستی که بود در شکرستان بیگانه ز خاییدن شکر مگس ماست
1 صد قول به یک زمزمه طی می کنم امشب مستی نه به اندازه ی می می کنم امشب
2 مجنون ترا قبله اجابت ز دعا بود هنگام دعا روی به حی می کنم امشب
1 گرد محنت به طوف منزل ماست زهر غم تشنه ی لب ماست
2 برق آتش فروز جوهز کل دود اندیشه های باطل ماست