- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آئی چو در قیامت محشر بهم برآید از شعله وجودت دود از عدم برآید
2 کوی تو گر بکاوند از نقش پای عشاق تا هفتمین زمین هم نقش قدم برآید
3 گفتی که دم فروبند تا کام گیری از من لب بسته ام زشکوه ترسم که دم برآید
4 میگفت پیر دهقان با عاشقان که هرگز نخل و فامکارید کز او ندم برآید
5 رسوا شدیم و شادیم زیرا که در حقیقت رسوائی آورد عشق شادی زغم برآید
6 رحمی به نیم جانم ای شخ کمان خدا را گر تیر تو براید جان نیز هم بر آید
7 پیران برای تعظیم خم کرده پشت پیشت با سر پی سجودت طفل از رحم برآید
8 غیر از علی در امکان آشفته کس ندیده کز حادثی بدوران فعل قدم برآید
9 آتش بعالم افتاد از آتش درونم نبود عجب کزاین سوز دود از قلم برآید