الا! ای نفس، خودکامی و خودبین از قاسم انوار غزل 550

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

الا! ای نفس، خودکامی و خودبین

1 الا! ای نفس، خودکامی و خودبین از آن گشتی اسیر سجن سجین

2 چه چین در ابرو آوردی که گشتی اسیر لعبتان چین و ما چین

3 جهان اندر جهان آواره گشتم «فویل ثم ویل للمساکین »

4 دلم را زنده گردانیده وصلت چو باد صبح دم بر برگ نسرین

5 بیا، ای ساقی جانها، فرو ریز شراب ارغوان در جام زرین

6 فدای ماه رویت جان و دلها اسیر زلف مشکین جان مسکین

7 بیا در باغ و بستان، تا ببینی بساتینست در صحن بساتین

8 خدایا، از بلای خود نگه دار بحق حرمت طاها و یاسین

9 خدا بین باش، قاسم، تا توانی که خودبینی نشاید در خدابین

عکس نوشته
کامنت
comment