-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر عزیزان غمزهٔ شوخ تو خواری میکند غمزهٔ تو خواری و زلف تو باری میکند
2 در ملاک عاشق بیچاره چشم و زلف تو این یکی بیصبری و آن بیقراری میکند
3 اگر نماید خوبرو جور و کند صد دشمنی مهربانی مینماید دوستداری میکند
4 عاشق دیدار را دیدار آرد در خروش عندلیب از شوق گل فریاد و زاری میکند
5 خاک را هم من به من گر بگذری آن لطف تست آب را بر خاک لطف خویش جاری میکند
6 چون ز پیشم میروی جان میسپارم من به غم هر کرا شد عمر لابد جانسپاری میکند
7 گرچه بود اول گدای شهر ما اکنون کمال تا به آن به کرد پاری شهریاری میکند