پیشتر زین چند از ابن یمین فریومدی قصیده 115

ابن یمین فریومدی

آثار ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

پیشتر زین چند گاهی دل پریشان داشتم

1 پیشتر زین چند گاهی دل پریشان داشتم خود چه میگویم ز دل صد رنج بر جان داشتم

2 یوسف مصر کرم را از تکسر شکوه ئی بود و من یعقوب وش دل بیت احزان داشتم

3 آن علی نام حسن سیرت علاءالدین حسین کز غم او چشم و دل گریان و بریان داشتم

4 بس که بر خاطر ملالت بود مستولی مرا همچو گنج آرامگه در کنج ویران داشتم

5 گر چه بر من ز آن تکسر گشت رمزی آشکار لیک چون خوش نامدم از خویش پنهان داشتم

6 ور چه یکساعت نبودم دور ازو بی درد دل لیکن از دیدار او امید درمان داشتم

7 منت ایزد را که دیدم در زمان صحتش گشته آمن آنچه دل از وی هراسان داشتم

8 بعد ازین شکرست چون ابن یمین کارم از آنک حاصلم شد هر چه چشم آن ز یزدان داشتم

9 گر بماضی شرح دادم اختصاص خود بدان ظن مبر آنحال ماضی شد که من آن داشتم

10 داشتم دل در هوای او و خواهم داشتن تا ابد چون دائم او را رکن ایمان داشتم

عکس نوشته
کامنت
comment