1 ایگل که ترا هست عذار گلگون گر باد برد بوی تو از شهر برون
2 خواهد ز هوای تو بکوه و هامون شیرین فرهاد گشت و لیلی مجنون
1 آنان که می طلب زخم آرزو کنند خون جای باده غنچه صفت در سبو کنند
2 بگذر ز کام دل که نماند درین چمن گل اینقدر بشاخ که چینند و بو کنند
1 عشق آمد و غیر یار نگذاشت آتش اثری ز خار نگذاشت
2 تیغ تو فکند سر ز هر تن یک دوش بزیر بار نگذاشت
1 خضاب از خون عاشق کن نگاری کردهام پیدا نگار سر و قد گلعذاری کردهام پیدا
2 بتی من جستهام کز چهرهاش پیداست نور حق عجب آیینه و آیینهداری کردهام پیدا