- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای به زلف از شیروان عبارتر طره از تو تو ازو طرار تر
2 ابرونی داری و چشم و غمزه ای هر یکی از دیگری خونخوار تر
3 تو ازو طرارتر یکدگر خونخوارتر حقه بازی نیست شیرین کارتر نیست
4 در همه شهر از دهان تنگ تو بر من کار ازین دشوارتر
5 گفتی از من بگذر و آسان بزی از من مخلص نباشد بارتر
6 گر چه باشد یار و غمخوارت بسی داغ هجرش کرد از آن افگار تر
7 دل خود از درده قدیم افگار بود تا شب هجران بود بیدارتر
8 چشم بیدارته بخونتر به کمال