1 ای شربت شیخ و شاب در کاسهٔ ما وی چشمهٔ آفتاب در کاسهٔ ما
2 آن جرعه کشانیم که از سیرابی یاقوت شود حباب در کاسهٔ ما
1 ای دل پیاله گیر که وقت صبوح تست کز فیض جمله فتح، محل فتوح تست
2 آیینه ای که صورت و معنی نمایدت دست است، گر جمله سوخته، در جیب روح تست
1 نگفتن و نشنودن زبان و گوش من است هزار نغمه گره در لب خاموش من است
2 می ای که می رود امروز در گلوی دو کون کمینه جرعه ی ته شیشه های دوش من است
1 منم که یافته ام ذوق صحبت غم را به صبح عید دهم وعده ی شام ماتم را
2 ز لاف صبر بسی نادمیم، طعنه مزن مروت که ملامت بلاست ملزم را