- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دم مردن ز شوق آن که یار دلنواز آید رود صد بار جانم، با نفس ، بیرون و باز آید
2 نهان هر نامنهٔ عجزی که بنویسم به لطف او روان ناگشته ، محرم، صد جوابش پیش باز آید
3 زند بر کربلا صد طعنه، فردا، عرصهٔ محشر اگر نازت به آن هنکامه با این ترکتاز آید
4 ملائک رابه داغ رشک مرغان هوا سوزد به سوی دشت هر گه، با صدای طبل باز آید
5 دل معشوق را ذوق است از همراهی عاشق که گر محمود را گویی بیا، اول ایاز آید
6 به ناز ونعمت جنت مناز، اندیشه کن، رضوان که عرفی از بهشت درد، با آن برگ و ساز آید