مردن اندر شجاعت از ملک‌الشعرا بهار قصیده 240

ملک‌الشعرا بهار

آثار ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

مردن اندر شجاعت ادبی

1 مردن اندر شجاعت ادبی بهتر از چاپلوسی و جلبی

2 من برآنم که نیست زیرسپهر صفتی چون شجاعت ادبی

3 نجبای جهان شجاعانند به شجاعت در است منتجبی

4 راست باش و مدار باک از کس این بود خوی مردم عصبی

5 سخت‌رویی زگربزی بهتر احمدی خوبتر ز بولهبی

6 چشم بردار از آن کسان که سخن بیخ گوشی کنند و زبر لبی

7 سخنی راستا به مذهب من به ز سیصد نماز نیم‌شبی

8 گفته‌ای عامیانه لیک صریح به ز هفتاد خطبهٔ عربی

9 طفل گستاخ نزد من باشد پیر و، آن پیرچربه گوی‌، صبی

10 در جهانند بخردان و ردان کمتر و بیشتر جبان و غبی

11 تو از آن مردمان کمتر باش این بود معنی فزون‌طلبی

12 یار اهریمنند مکر و دروغ این‌چنین گفت زردهشت نبی

13 ازحَسَب مرد را شرف خیزد چیست فخر شرافتِ نَسَبی‌؟

14 هان توگستاخی و شجاعت را هرزه‌لایی مگیر و بی‌ادبی

15 باادب‌باش‌و راست‌باش و صریح ره حق جوی ازآنچه می‌طلبی

16 مگزین مذهب از برای ذهب این بود فخرِ دوره ی ذهبی

عکس نوشته
کامنت
comment