1 به هنگام تبسمهای جانان شکر ریزد ز مروارید و مرجان
2 لبانش آب حیوانست فایز دهم اندر کنارش تشنه لب جان
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 دلم از دست خوبان چاک چاکست تنم از هجرشان اندوهناکست
2 چو فایز خورده باشد تیر غمزه ز تیر طعنه دشمن چه باکست؟
1 مرا تا دل به تن تسلیم کردند همی مهر بتان تعلیم کردند
2 دل فایز بتان بردند یغما ببردند و به هم تقسیم کردند
1 ز من گشتی جدا ای سرو آزاد نبودم یک زمانی بی تو دلشاد
2 چه کردم ای مه فایز که هرگز نه یادم کردی و نه رفتی از یاد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **