1 دعاگو اسبکی دارد که هر روز ز بهر کاه تا شب میخروشد
2 غزل میگویم و در وی نگیرد دو بیتی نیز کمتر مینیوشد
3 توقع دارد از اصطبل مخدوم که اورا کولواری کاه نوشد
4 وگر که نیست در اصطبل مخدوم در این همسایه شخصی میفروشد
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 چون نیستی آنچنان که میباید تن در دادم چنانکه میآید
2 گفتی که از این بتر کنم خواهی الحق نه که هیچ درنمیباید
1 ساقیا بادهٔ صبوح بیار دانهٔ دام هر فتوح بیار
2 قبلهٔ ملت مسیح بده آفت توبهٔ نصوح بیار
1 مکن ای دل که عشق کار تو نیست بار خود را ببر که بار تو نیست
2 مردی از عشق و در غم دگری گرچه این هم به اختیار تو نیست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **