مست با رخسار آتشناک بیرون از هلالی جغتایی غزل 378

هلالی جغتایی

آثار هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

مست با رخسار آتشناک بیرون تاختی

1 مست با رخسار آتشناک بیرون تاختی جلوه ای کردی و آتش در جهان انداختی

2 چون نمی پرداختی آخر بفکر کار ما کاشکی! اول بحال ما نمی پرداختی

3 بی نوا گشتم بکویت چون گدایان سالها وه! که یک بارم بسنگی چون سگان ننواختی

4 ای دل درویش، با خوبان نظر بازی مکن کندرین بازیچه نقد دین و دل پرداختی

5 بس که کردی ناله، ای دل، بر سر بازار و کوی هم مرا، هم خویش را، رسوای عالم ساختی

6 بهر خونریز هلالی تیغ خود کردی علم در فن عاشق کشی آخر علم افراختی

عکس نوشته
کامنت
comment