آدینه مست مرا دید از حکیم نزاری قهستانی غزل 70

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

آدینه مست مرا دید محتسب خراب

1 آدینه مست مرا دید محتسب خراب می آمدم برون ز خرابات مست بی نقاب

2 آغاز کرد بی هده گفتن کی ای فلان از چون تویی خطاست چنین کار ناصواب

3 آدینه چون به مجلس واعظ نیامدی نشنیدی از خطیب که چون می کند خطاب

4 ای فارغ از بهشت نمی بایدت نعیم وی غافل از جحیم نمی ترسی از عقاب

5 گفتم که احتساب خراباتیان که کرد هرگز که دید کوی خرابات و احتساب

6 گر راست بشنوی ز خراباتیان بسی راغب تری به شرب سر از راستی متاب

7 بر من چه اعتراض کنی دفع خویش کن کز خود برون نرفته به زهدت چه احتساب

8 اینک بهشت اگر به قضا داده ای رضا وینک جحیم اگر طمعی داری از شراب

9 از مجلسی چه می کنم اینجا که می کنند هر دم روایتی درگر از آیت عذاب

10 من در بهشتِ مجلسِ اصحاب می خورم بر بانگ چنگ و ضرب دف و نغمه ی رباب

11 آن جا نه جای تست نه میخانه راه تو زهّاد را پدید بود مرجع ومآب

12 آن ها که سر به دنیی و دین درنیاورند حلاج وار طوق ندانند از طناب

13 کردند اعتصام به حبل الله و زدند دست وفا به دامان اولاد بوتراب

14 بی بال مانده ای نتوانی پرید از آنک ناممکن است جلوه ی طاووس از غراب

15 مثل تو پاک تن نبد آن قوم پاکباز گنجشک را رسد که کند پنجه با عقاب

16 ایشان منزّه اند و تو موقوف نام وننگ ای گاو لاغری مفگن خر در این خلاب

17 منگر به عاشقان به حقارت که می کنند شیران نر زه معرکه ی عشق اجتناب

18 افسرده را چه غم که نزاری در آتش است ای دست گیر هان که ز سر درگذشت آب

19 یارب تو آگهی که محبّ ولایتم روز جزا به قدر محبان دهم ثواب

عکس نوشته
کامنت
comment