1 ای رانده ز نسبت حرم طاعت ما مردود اجابت صنم طاعت ما
2 اسلام نه، کفر نه، تا کی به عبث آلوده کند لوح و قلم طاعت ما
1 زبان ز نکته فرو ماند و راز من باقی است بضاعت سخن آخر شد و سخن باقی است
2 گمان مبر که تو چون بگذری جهان بگذشت هزار شمع بکشتند و انجمن باقی است
1 دلم در کعبهای رو کرد و همت جوید از دلها که خواهد ماندش از پی کعبهها در طی منزلها
2 تو افلاطون دلی، اندیشه را چین در جبین مفکن در آن وادی که جز حسرت ندانی حل مشکلها
1 تا چشم عشوه ساز تو مهمان فتنه است شیرین تبسمت نمک خوان فتنه است
2 یا رب چه فتنه ای که به عهد تو روزگار در گوشه ای نشسته و حیران فتنه است