-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نوشیم شربتی که شکرها درو گم است داریم عزلتی که سفرها درو گم است
2 صد روشنی است در تتق تیره روزنم فیروز شام من که سحرها درو گم است
3 در طبع صد کرشمه و تحریک جلوه نیست این نخل خشک بین که ثمرها درو گم است
4 طالع ببین که بر اثر یاس می رود این ناله ی حزین که اثرها درو گم است
5 خیز ای شمال بخت که زورق برون بریم زین موج خیز فتنه که سرها درو گم است
6 کی مرد ماست هر که نهد داغ بر جگر داغی است داغ ما که جگرها درو گم است
7 عرفی به عیب دوستی ار شهره ای چه غم عیب است دوستی که هنرها درو گم است