- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آرزوهاست در دلت پنهان انها من سلاسل الشیطان
2 که به دوزخ بدان کشند تو را ان تکن منکر فسوف تری
3 دل به دنیا چو مشتغل گردد جوهرش تیره تر ز گل گردد
4 دل که می گردد از هوا خالی از محبت می شود حالی
5 دل که میگردد اندرو گلهای دل مخوانش که هست مزبلهای
6 کوه اندوه مینهی بر دل تا کنی قطعهای زمین حاصل
7 دل که معشوق او مدر باشد آن دل از عشق بیخبر باشد
8 سیم کان روغن چراغ دل است زر که آب روان باغ دل است
9 هرکه این هردو را کند حاصل روشن و تازه باشد او را دل
10 لیک شرح دل عوام است این وصف انسان ناتمام است این
11 هرکه از آفتاب نور الله دل و جانش منور است چو ماه
12 در پی سیم و زر کجا پوید روشنایی ز نور حق جوید
13 حرص و دل هردو در یکی سینه روی زنگیست پیش آیینه