- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای خواب که میبینمت از بهر خیالی حیف است که با دیده تو را نیست وصالی
2 از رهگذر خواب توان دید خیالت در آرزوی خواب شدم همچو خیالی
3 راضیست به دیدار خیالی ز جمالت آن دیده که با روی تواش بود مجالی
4 در یاد توام روز و شبم فکر تو باشد یک دم ز تو خالی نشوم در همه حالی
5 ای آب حیات از لب من دور چرایی فریاد که از تشنه دریغ است زلالی
6 از غم چو هلالی شدهام تا که ندیدم ز ابروی تو بر چشمهٔ خورشید هلالی
7 دل عذر غمت خواهد گوید که مبادا کز تنگی جایت بود ای دوست ملالی
8 کی لایق وصل تو بود مثل همامی عمری گذرانیده به سودای محالی