1 دوش گفتم خلیل اچکو را تا کی این لهو و چند عیش و نشاط
2 گفت شیخا برو تو خود را باش کل شاه برجلها استنباط
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 آنکه دل در هوس روز وصال است او را خواب شب در سر اگر هست خیال است او را
2 دل ز چشمش چه شد ار کرد سوال نظری چون نظرهاست در آن جای سوال است او را
1 از گلستان رخت حسن بتان یک ورق است حالیا از ورق عشق تو اینم سبق است
2 حسن گل کم شد و مشتاقی بلبل هم کاست عشق من برنوجوحسنت به همان یک نسق است
1 چشم تو از حد می برد با عاشقان بیداد را از ناله مرغان چه غم آن دل سیه صیاد را
2 مردم به دور روی تو در گریه اند از آه من شرطست باران ریختن در موسم گل باد را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به