دردا که ز دست، یار بگزیده از سلیم تهرانی رباعی 29

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

دردا که ز دست، یار بگزیده برفت

1 دردا که ز دست، یار بگزیده برفت آرام و قرار دل غمدیده برفت

2 شد دیده سفید و دل سیاه است، که گفت؟ کز دل برود هر آنچه از دیده برفت

عکس نوشته
کامنت
comment