-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مکن ای دوست ملامت من سودایی را که تو روزی نکشیدی غم تنهایی را
2 صبرم از دوست مفرمای که هرگز با هم اتفاقی نبود عشق و شکیبایی را
3 مطلب دانش از آن کس که بر آب دیده شسته باشد ورق دفتر دانایی را
4 دیده خون گشت ز دیدار نگارم محروم بهر خوبان بکشم منت بینایی را
5 ننگرد مردم چشمم به جمالی دیگر کاعتباری نبود مردم هر جایی را
6 گر زبانم نکند یاد تو خاموشی به عاشقم بهر سخنهای تو گویایی را
7 آفریدهست تو را بهر بهشت آرایی چون گل و لاله و نرگس چمن آرایی را
8 رویها را همه دارند ز زیبایی دوست دوست دارم سبب روی تو زیبایی را
9 چون نظر کرد به چشم و سر زلف تو همام یافت مستی و پریشانی و شیدایی را