1 جامهٔ ازرق همی پوشی و نزدیک تو نه از حلال کسب تا نان گدایی هیچ فرق
2 چون الف کم کردی از ازرق تو یعنی راستی حاصلی نامد از آن ازرق ترا الا که زرق
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 از وصل تو آتش جگر خیزد وز هجر تو نالهٔ سحر خیزد
2 سرگشتهٔ عالم هوای تو هر روز ز عالم دگر خیزد
1 هر شکن در زلف تو از مشک دالی دیگرست هر نظر از چشم تو سحر حلالی دیگرست
2 ناید اندر وصف کس آن چشم و زلف از بهر آنک در خیال هرکس از هریک خیالی دیگرست
1 چون کسی نیست که از عشق تو فریاد رسد چه کنم صبر کنم گر ز تو بیداد رسد
2 گر وصال تو به ما مینرسد ما و خیال آرزو گر به گدایان نرسد یاد رسد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **