1 جامهٔ ازرق همی پوشی و نزدیک تو نه از حلال کسب تا نان گدایی هیچ فرق
2 چون الف کم کردی از ازرق تو یعنی راستی حاصلی نامد از آن ازرق ترا الا که زرق
1 دوش در ره نگارم آمد پیش آن به خوبی ز ماه گردون بیش
2 گشته از روی و زلف خونخوارش خاک گلرنگ و باد مشک پریش
1 تا دل مسکین من در کار تست آرزوی جان من دیدار تست
2 جان و دل در کار تو کردم فدا کار من این بود دیگر کار تست
1 جانا دلم از غمت به جان آمد جانم ز تو بر سر جهان آمد
2 از دولت این جهان دلی بودم آن نیز به دولتت گران آمد