- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پیاده سوی چمن سرو من گذار مکن به سبزه و سمن آن پای را فگار مکن
2 به خون نشست گل از رشک سبزه بهر خدا که پا برهنه دگر گشت جویبار مکن
3 گل است آن کف پا گل به پیش او خاری به خاک پات که آزار گل به خار مکن
4 به خنجر ستم و جور سینه ام مشکاف چو لاله داغ نهان من آشکار مکن
5 چو خوی تلخ توام ناامید خواهد کشت مرا به عشوه شیرین امیدوار مکن
6 به مردم از تو بسی لاف آبرو زده ام مران به خواریم از پیش و شرمسار مکن
7 نماند دل که ز درد تو خون نشد جامی خدای را که چنین ناله های زار مکن