- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به زخمِ تیرِ ملامت سپر نیندازم ز رویِ بازی منگر که عشق می بازم
2 به غیرِ خانه بر انداز هر بنا که نهم به هرزه بر گذرِ سیل خانه می سازم
3 خوش است خانه ی ابرو و تختِ پیشانی چو شه به تخت و چو لشکر به خانه می نازم
4 کجاست خانه برافکنده ای که غرفه ی چشم به رویِ او شود از هر که در جهان بازم
5 ز پوست رگ رگم ار برکشد به ناحق دوست چو خانه خانه ی چنگش به لطف بنوازم
6 دمی چو مُهره ی مِهرم به خانه نیست قرار چو ماه از پیِ خورشید خانه پردازم
7 به شش جهات در آوازه ی من است و هنوز برون نمی رود از کنجِ خانه آوازم
8 منم که خانهی بازیِ عشق دانم نیک به بازی ای که کنم خانه ها بر اندازم
9 حدیث همچو نزاری به رمز می گویم غریب نیست که فرزندِ خانهی رازم