به زخمِ تیرِ ملامت از حکیم نزاری قهستانی غزل 858

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

به زخمِ تیرِ ملامت سپر نیندازم

1 به زخمِ تیرِ ملامت سپر نیندازم ز رویِ بازی منگر که عشق می بازم

2 به غیرِ خانه بر انداز هر بنا که نهم به هرزه بر گذرِ سیل خانه می سازم

3 خوش است خانه ی ابرو و تختِ پیشانی چو شه به تخت و چو لشکر به خانه می نازم

4 کجاست خانه برافکنده ای که غرفه ی چشم به رویِ او شود از هر که در جهان بازم

5 ز پوست رگ ‌رگم ار برکشد به ناحق دوست چو خانه خانه ی چنگش به لطف بنوازم

6 دمی چو مُهره ی مِهرم به خانه نیست قرار چو ماه از پیِ خورشید خانه پردازم

7 به شش جهات در آوازه ی من است و هنوز برون نمی رود از کنجِ خانه آوازم

8 منم که خانهی بازیِ عشق دانم نیک به بازی ای که کنم خانه ها بر اندازم

9 حدیث همچو نزاری به رمز می گویم غریب نیست که فرزندِ خانهی رازم

عکس نوشته
کامنت
comment