1 جز دست تو زلف تو نیارست کشید جز پای تو سوی تو ندانست دوید
2 از روی تو دیده ام طمع ز آن ببرید جز دیدهٔ تو روی تو نتواند دید
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 تو چه دانی چه آرزومندم به حیات تو ای خجسته خصال
2 شادی جان من به دیدن تست چون شب عید خلق را به هلال
قالالله تعالی «و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبین لهم» ,
و قال النبی علیهالسلام «کلمالناس علی قدرعقولهم». ,
1 شمع ازلی دل منت پروانه جان همه عالمی مرا جانانه
2 از شور سر زلف چو زنجیر تو خاست دیوانگی دل من دیوانه.
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به