- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به گدایان نرسد شاه سواری کردن عاقلان را نرسد شیفته کاری کردن
2 نه چو حلاجی انا الحق نتوانی گفتن نه خدایی لمن الملک نیاری کردن
3 پادشاهی و جهان داری و فرمان رانی هیچ ازین ها نتوانی چونه یاری کردن
4 مال پوشیدن و چون مار نشستن بر گنج هم چو اعما بود و آینه داری کردن
5 احمقی باشد و با مزبله در زیر بغل دعوی رایحه ی مشک ِ تتاری کردن
6 آخر ای یار عزیز آن چه نداری مطلب چیست با نفس شریف این همه خواری کردن
7 حسد و بغض و تعصب نکنند اهل صفا دوستی باید و دل داری و یاری کردن
8 اگرت چشم به بخشایش بخشاینده ست بایدت گوش به تنبیهِ نزاری کردن
9 زور و زر هر دو وبالند بنه گردن طوع چاره ای نیست نزاری تو و زاری کردن