مشو دل تنگ چون از عارضش از جویای تبریزی غزل 411

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

مشو دل تنگ چون از عارضش خط سر برون آرد

1 مشو دل تنگ چون از عارضش خط سر برون آرد که این آیینه حسن دیگر از جوهر برون آرد

2 به شوق آن گل رخسار از بلبل عجب نبود به رنگ غنچه گر در بیضه بال و پر برون آرد

3 اگر اشکی فرو ریزم ز مژگان خون می ریزد وگر آهی برآرم از جگر خنجر برون آرد

4 در مقصود افتاد از کفم در بحر نومیدی مگر غواص لطف ساقی کوثر برون آرد

5 عجب نبود ز شوق باده‌نوشی‌های من جویا چو لاله از نهاد سنگ اگر ساغر برون آرد

عکس نوشته
کامنت
comment