- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مکن عیب من مسکین اگر عاشق شدم جایی سر زلف سیه دیدم در افتادم به سودایی
2 چو آب آشفته میگردم به هر سو تا کجا روزی سعادت در کنار من نشاند سرو بالایی
3 ملامت گو بر و شرمی بدار آخر چه میخواهی ز جان غرقه عاجز میان موج دریایی
4 نمیداند طبیب ای دل دوای درد عاشق را ز من بشنو که این حکمت شنیدستم ز دانایی
5 طریق عشقبازان است پیش دوست جانبازی بیا ای جان اگر داری سر و برگ تماشایی
6 مرا جانی و من تا کی توانم زیست دور از تو تن مسکین من جایی و جان نازنین جایی
7 چرا امروز کارم را به فردا میدهی وعده پس از امروز پنداری نخواهد بود فردایی
8 ز زلفت دل طلب کردم مرا گفتا برو سلمان پریشانم کجا دارم سر هر بی سر و پایی