به کعبه گر ننمای جال خود ما را از جامی غزل 23

به کعبه گر ننمای جال خود ما را

1 به کعبه گر ننمای جال خود ما را ز خون دیده کنم لعل ریگ بطحا را

2 به دور حسن تو از مهره وفا پرداخت مشعبد قدر این حقه های مینا را

3 ز شوق طوق سگان در تو گردانند مسبحان فلک سبحه ثریا را

4 به ترک عشرت امروز چون کنم که کسی ضمان نمی شود از من حیات فردا را

5 مریض آن لبم ای ناله چون رسی به فلک بپرس شرح مداوای من مسیحا را

6 کناره کن ز جهان تا رسی به مامن عشق به کوه قاف طلب آشیان عنقا را

7 حریم میکده جامی مقام پاکان است داغ زرق بشو خرقه مصلا را

عکس نوشته
کامنت
comment