1 بیخودی از گل روی تو کند بلبل صبح گل شب بو شود از نکهت زلفت گل صبح
2 چمن حسن تو از آب لطافت سبز است بر رخت زلف بود تازه تر از سنبل صبح
3 عمر ما صرف هواداری شمع و گل شد گاه پروانه شامیم [و] گهی بلبل صبح
4 جام عشرت منه از کف که خزان زود کند نوبهار چمن عمر تو فصل گل صبح
5 زلف شام غمم از بس بود آشفته سلیم شانه گیر است ز آمیزش او کاکل صبح