1 تا نیست نگردی، ره هستت ندهند این مرتبه با همت پستت ندهند
2 چون شمع قرار سوختن گر ندهی سر رشتهٔ روشنی به دستت ندهند
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ابذلوا اروا حکم یا عاشقین ان تکونوا فی هوانا صادقین
2 داند این را هرکه زین ره آگه است کاین وجود و هستیش، سنگ ره است
1 روح بخشی، ای نسیم صبحدم خود مگر میآیی از ملک عجم
2 تازه گردید از تو درد اشتیاق میرسی گویا ز اقلیم عراق
1 علم است برهنه شاخ و تحصیل، بر است تن، خانهٔ عنکبوت و دل، بال و پر است
2 زهر است دهان علم و دستت شکر است هر پشه که او چشید، او شیر نر است
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به