فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

فروغی بسطامی
فروغی بسطامی

دگر فرود نیاید سرم به از فروغی بسطامی غزل 469

غزل 469 ام از 549 غزلیات

دگر فرود نیاید سرم به هیچ کمندی

1 دگر فرود نیاید سرم به هیچ کمندی علاقهٔ تو خلاصم نمود از هر بندی

2 غمی نمانده مرا با وجود زلف تو آری گزیده مار نلرزد دلش به هیچ گزندی

3 سری به تیغ تو دادم دریغ اگر نپذیری دلی به زخم تو بستم فغان اگر نپسندی

4 کدام دام نهادی که طایری نگرفتی کدام تیر گشادی که خسته‌ای نفکندی

5 گهی ز غمزهٔ چشمت چه خانه‌ها که نرفتی گهی ز تیشهٔ نازت چه ریشه‌ها که نکندی

6 ز شرم طلعت رخشان خسوف ماه تمامی ز رشک قامت موزون شکست سرو بلندی

7 چنین روش که تو داری چرا به سرو ننازی چنین دهن که تو داری چرا به غنچه نخندی

8 علاج چشم بد اندیش کرده دانهٔ خالت چه احتیاج که بر آتش افکنند سپندی

9 ببند دست فلک را، به ریز خون ملک را همه اسیر کمندند و تو سوار سمندی

10 فروغی از ستمت چون به شهریار ننالد کز آستان تو نومید رفت از پس چندی

11 ستوده ناصردین شه خدایگان مکرم که غیر بحر ز دستش ندیده‌ام گله‌مندی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دگر فرود نیاید سرم به هیچ کمندی

شاعر شعر دگر فرود نیاید سرم به هیچ کمندی چه کسی است ؟

شاعر شعر دگر فرود نیاید سرم به هیچ کمندی فروغی بسطامی می باشد.

شعر دگر فرود نیاید سرم به هیچ کمندی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر دگر فرود نیاید سرم به هیچ کمندی چیست ؟

قالب شعر دگر فرود نیاید سرم به هیچ کمندی غزل است

مضمون اصلی شعر دگر فرود نیاید سرم به هیچ کمندی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر